۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

اولین تجربه

سلام. این اولین تجربه من در وبلاگ نویسیه. امشب یه مرتبه این فکر به ذهنم رسید که یه وبلاگ بسازم و حرف هام رو توش بنویسم. شاید کمکی بشه به پیشبرد هدفی که این روزها بیشتر هموطنان من دارند.
به امید پیروزی و سرفرازی ایران عزیز.


۲ نظر:

  1. تن تو کوه دماوند است
    با غرورش تا عرش
    دشنه ی دژخیمان نتواند هرگز
    ماری افتد از پشت
    تن تو دنیای از چشم است
    تن تو جنگل بیداری هاست
    هم چنان پابرجا
    که قیامت
    ندارد قدرت
    خواب را خاک کند در چشمت
    تن تو آن حرف نایاب است
    کز زبان یعقوب
    پسر جنگل عیاری ها
    در مصاف نان و تیغه ی شمشیر
    میان سبز
    خیمه می بست برای شفق فرداها
    تن تو یک شهر شمع آجین
    که گل زخمش
    نه که شادی بخش دست آن همسایه است
    که برای پسرش جشنی برپا دارد
    گل زخم تو
    ویران گر این شادی هاست
    تن تو سلسله ی البرز است
    اولین برف سال
    بر دو کوه پلکت
    خواب یک رود ویران گر را می بیند
    در بهار هر سال
    دشنه ی دژخیمان نتواند هرگز
    کاری افتد از پشت
    تن تو
    دنیایی از چشم است

    پاسخحذف
  2. دوست عزیزم
    بهت تبریک میگم و امیدوارم خبر آزادی ایران را اینجا تو وبلاگ شما بخونم.به امید روزهای بهتر
    سبز باشی‌

    پاسخحذف